حال همگی ما خوب است

 کله قندهایمان را  حبه کرده ایم  و گذاشته ایم لب طاقچه  تا به خیالِ خودمان کاممان شیرین شود . که نمی شود .

 کلی زور زده ایم تا از دهات خود به شهر بیاییم که به ما بگویند شهری ٬ اما به ما که رسید کل دنیا شد دهکده ی جهانی و حالا ما که شده ایم یک دهاتی جهانی باید به این بهانه برای یک سیبِ گاز خورده اشک بریزیم ٬ که اگر نبود آن گاز شاید اکنون این واژه ها بر این صفحه نمایان نمیشد . غافل از آنکه ما قرنهاست بخاطر گاز زدن یک سیب گریه می کنیم .

تیم فوتبالمان در مقدماتی پیروز شده تا برویم به جام ملت ها و آنجا در نیمه نهایی ببازیم و رده بندی را ببریم و سوم شویم و برایمان آهنگ " دلاوران " پخش کنند .

مدام از جهان سومی بودنمان مینالیم و پیش خود میگوییم اگر مامان و بابایمان کمی بیشتر زور زده بودند شاید ما هم اول میشدیم .

حقوق هایمان را مادام العمر کرده ایم و یادمان رفته عمرهایمان مدام نیستند . 

کف تَر شده ایم از بس کف کردیم از دیدن توسعه یافته ها و سیآه شده ایم از بس آه کشیدیم در مسیر توسعه .

کتاب های درسیِ مان را به روز کرده ایم و موضوع انشاهایمان را کرده ایم پول مفت بهتر است یا ثروت .

در گذار از سنت به مدرنیسم گیر افتاده و مانده ایم مستراح فرنگی انتخاب کنیم یا ایرانی .

دل هایمان را کنده ایم از تو  ٬ و چسبیده ایم به من { که نیم من هم نیست } .

پروردگارا ٬ حال همگی ما خوب است

اما تو باور نکن .


همین عنوان را در کوچه های بغلی  بخوانید…


     چه صبری دارد خدا (سجاد رامشت) / یادداشت های اتفاقیه (یوسف شیروانیان) / وقتی دلم تنگ می شود (مژده شاه نعمت الهی) / بوی باران عطر خاک (باران سادات) / پرسه خیال (رضوان پری) /  میثاق ( زینب حیدری) / انتهای بیراهه (ف@طمه) /حرف های نزدیک ( مرمری) /  ترخون (مهدی زرین قلم) / پنجره ( محمد رضا) / منتظر پرواز /  طنز تلخ، قهوه اسپرسو (ما، ریحانه) /  بی تو با تو بودن (سحر،طه) / مینی تاک (هانیه) / ذهن مرا دنبال کنید (محمد الف) / سین عین طا / جشن بارون(نسرین)  / روزهای من (یک بنده ی خدا) / رضــا دل(محمد) / پسر خاک (ساجد) / نامه ها (امید حق گویان) / ما که رفتیم(محمد) / ملکه نیمه شرقی / .:ساعت ??:. / به همین زودی (مهشید) / دری وری های یک کیبورد به دست / صور اسرافیل(زهرا) / خانوم مهندس می نویسد / به قلم آنها که به بهشت نمی روند ( سحر ) / پرسش های علی/ زنبور ( علی ) /امروزه / خدا - عشق - امید ( زهرا ) / دلواپسی هایم زیر باران ( یوسف ) / وب نوشت های یک دانشجو ( مرتضی طاهری ) / مرد کاغذی (ابراهیم ) / زمزمه ی قاصدک های بی خبر(زری) / امید قلب ما روزی مثال نور می آید(مرصاد) /با طعم توت فرنگی(توت فرنگی)//Always in All Ways /وبکده (فاطمه)/میدونم یکی هست که همیشه حواسش به منه (the scorpio)/فتوسنتز کرفس / رهگذر (ستاره) /دادارآباد (حیدری هائی)/پرسه در باران

|
۱۳۹۰/۰۸/۲۷  21:00

عاقبتمان

فاصله ی میان اِشغال لانه ی جاسوسی  تا آشغال دانیِ خانه ی جاسوسان

زیاد نیست .

خدا عاقبتمان را ختم به خیر کند .

پی نوشت : اینجا را ببینید . دلمان بسی شاد شد . گره خورده است زلفمان با زلفِ این رود ٬ ما جماعت اصفهانی .

|
۱۳۹۰/۰۸/۱۷  12:00

یه لقمه نون حلال

برای بعضی ها خوردن نان حلال کار مشکلی است . اصلا یک لقمه نان حلال از گلویشان پایین نمی رود .

بی چاره بعضی ها .

سپاس : از همه ی دوستان عزیزی که با من ابراز همدردی کردند بسیار سپاسگزارم . برایتان آرزوی بهترین ها را دارم .

 

 همین عنوان را در کوچه های بغلی بخوانید :


     چه صبری دارد خدا (سجاد رامشت) / یادداشت های اتفاقیه (یوسف شیروانیان) / وقتی دلم تنگ می شود (مژده شاه نعمت الهی) / بوی باران عطر خاک (باران سادات) / پرسه خیال (رضوان پری) /  میثاق ( زینب حیدری) / انتهای بیراهه (ف@طمه) /حرف های نزدیک ( مرمری) /  ترخون (مهدی زرین قلم) / پنجره ( محمد رضا) / منتظر پرواز /  طنز تلخ، قهوه اسپرسو (ما، ریحانه) /  بی تو با تو بودن (سحر،طه) / مینی تاک (هانیه) / ذهن مرا دنبال کنید (محمد الف) / سین عین طا / جشن بارون(نسرین)  / روزهای من (یک بنده ی خدا) / رضــا دل(محمد) / پسر خاک (ساجد) / نامه ها (امید حق گویان) / ما که رفتیم(محمد) / ملکه نیمه شرقی / .:ساعت ??:. / به همین زودی (مهشید) / دری وری های یک کیبورد به دست / صور اسرافیل(زهرا) / خانوم مهندس می نویسد / به قلم آنها که به بهشت نمی روند ( سحر ) / پرسش های علی ( علی) / زنبور ( علی ) /امروزه ( سیروس خلیلی ) / خدا - عشق - امید ( زهرا ) / دلواپسی هایم زیر باران ( یوسف ) / وب نوشت های یک دانشجو ( مرتضی طاهری ) / مرد کاغذی (ابراهیم ) / زمزمه ی قاصدک های بی خبر(زری) / امید قلب ما روزی مثال نور می آید(مرصاد) /با طعم توت فرنگی(توت فرنگی)//Always in All Ways /وبکده (فاطمه)/میدونم یکی هست که همیشه حواسش به منه (the scorpio)/فتوسنتز کرفس / رهگذر (ستاره) /دادارآباد (حیدری هائی)/


 

|
۱۳۹۰/۰۸/۱۳  21:00

بچه ها

[ بعضی از ] بچه ها فقط وقتی جیش دارند مادرشان را صدا می زنند . 

بی چاره مادر .

|
۱۳۹۰/۰۸/۱۱  18:00

جدایی ابراهیم از خرس ها

در میان سوت و کف هایی که برایش می زنند ،

در زمانی که خرس و گوساله ی طلایی و سیمرغ و تخم مرغ بلورین نثارش می کنند ، 

در دوره ای که شاهکار سینمای ایران می خوانندش ، پدیده ی عصر می دانندش ،

یکی پیدا شده و می گوید نادر از سیمین جدا شد تا اصغر به آلمان برود . 

مرتبط : نامه ی حاتمی کیا را اینجا بخوانید .

پی نوشت یک : آقای حاتمی کیا با اینکه خیلی از فیلم هایت را دوست ندارم اما جسارتت را می ستایم .

پی نوشت دو : نقد حاتمی کیا به شخص نیست . به یک نوع نگاه است .

پی نوشت سه : دوستان عزیزی که پز روشنفکریشان پدر ما را در آورده است تاب تحمل نقدی چنین مختصر را هم نداشتند و به حاتمی کیا تاخته اند . 

|
۱۳۹۰/۰۸/۰۴  18:00

بیخود

از خود شروع می کند ،

به خود رجوع می کند ،

چه دور جاهلانه ای .

ای خود ، از میان برخیز .

|
۱۳۹۰/۰۸/۰۳  10:00
www.ramesht.ir
چه بی صبرم من