یک فرشِ چشم نواز
سه مجری نشسته اند سمت راست ؛ زیر پایشان یک فرش زیبا چشم نوازی می کند و روبرویشان یک روحانی لبخند می زند . دکتر حسن روحانی به عنوان رییس جمهور ایران بعد از صد روز آمده تا گزارش بدهد . گزارشی از عملکرد صدروز اول فعالیت دولت تدبیر و امید . مجری ها مدام لبخند می زنند و می خواهند هر طور شده القا کنند فضای گفتگو بسیار صمیمی است ، که نیست . سوالها پیرامون مسایل اقتصادی شروع می شود . اوضاع مملکت خیلی خراب تر از آن چیزی است که فکرش را می کردیم . این را رییس جمهور مدام با بیان های مختلف اعلام می کند . آمار و ارقامی که می دهد بعضا هولناک است . واکنش مجریان نیز به آمارها در نوع خود منحصر به فرد است . انبار ها خالیست . خزانه هم . یاس و نا امیدی همه جا را پر کرده و مردم نسبت به همه چیز بی اعتماد شده اند . البته همه ی این شرایط مربوط می شود به قبل از حماسه ی ۲۴ خرداد . بعد از آن خزانه کمی پر می شود . انبارها نیز . امید می آید با اعتماد . و آرامش سایه می افکند بر سر مردمی که هشت سال عذاب کشیده اند . مجری ها ذوق زده شده اند از اینکه کسی اینطور بی پروا دولت قبل را به سیخ می کشد و مدام در تایید فرمایشات فرمایش می کنند . بغضی فرو خورده انگار سر باز کرده است . حسرتی عمیق برای انتقام . محمود احمدی نژاد کارهای زیادی کرد . یکی از مهمترین کارهایش این بود که کارهایی که گذشتگان کردند را انجام نداد . کارهای زیادی کرد و از قضاوت تاریخ نهراسید . گمانم می رود که این روحانیِ نشسته در سمت چپ روزگار سختی را در پیش داشته باشد . کنار دستی هایش و پشت سری هایش زندگی را برایش سخت خواهند کرد . این جماعت ید طولایی دارند در سواری کشیدن و سواری ندادن . دیروز سه شنبه ششم آذر ماه نود و دو دادگاه محمود احمدی نژاد برگزار شد و او در دادگاه حاضر نشد . شب در جعبه ی جادو در دادگاه علنی حکمش اجرا شد . به سیخ کشیدندش .





