جدایی ابراهیم از خرس ها
در میان سوت و کف هایی که برایش می زنند ،
در زمانی که خرس و گوساله ی طلایی و سیمرغ و تخم مرغ بلورین نثارش می کنند ،
در دوره ای که شاهکار سینمای ایران می خوانندش ، پدیده ی عصر می دانندش ،
یکی پیدا شده و می گوید نادر از سیمین جدا شد تا اصغر به آلمان برود .
مرتبط : نامه ی حاتمی کیا را اینجا بخوانید .
پی نوشت یک : آقای حاتمی کیا با اینکه خیلی از فیلم هایت را دوست ندارم اما جسارتت را می ستایم .
پی نوشت دو : نقد حاتمی کیا به شخص نیست . به یک نوع نگاه است .
پی نوشت سه : دوستان عزیزی که پز روشنفکریشان پدر ما را در آورده است تاب تحمل نقدی چنین مختصر را هم نداشتند و به حاتمی کیا تاخته اند .

