شیشه یِ عمرِ دوم

نام : آقا یوسف

شهرت : نداشته است

سن : چندسال بزرگتر از من

قد : تا پلّه یِ یکی مانده به آخرِ نردبانِ دو طرفه

شغل : تمیزکار

علّتِ مرگ : تمیزکاری

توضیحات : بنا به اقتضای شغلش زیاد روزنامه خریداری می کرده است . چند روز قبل از حادثه در حالِ بازگشت از دکّه یِ روزنامه فروشی بوده که عدّه ای با دیدن او در حالی که تعداد زیادی روزنامه در دست داشته احاطه اش کرده و با فرهیخته دانستنش با اصرار فراوان کرسی ریاستِ همه ی روزنامه ها را به وی واگذار کرده اند . آقا یوسف نیز از خدا خواسته بر کرسی می نشینند و بلند هم نمی شوند . خیلی زود بر امور آشنا شده و زنجیر وار راس ساعت مقرر اقدام به انتشار روزنامه می کرده اند . در روز حادثه تمیزکار دفترش به مرخصی رفته و ایشان مجبور شده اند برای تمیز کردن شیشه ها خود از نردبانِ دوطرفه ای که قدِّشان تا پلّه یِ یکی مانده به آخرش بوده بالا بروند . لحظه ای غفلت باعث شده تا تعادل خود را از دست داده ، با مغز به زمین خورده و ریغِ رحمت را سر بکشند .

نظر نهاییِ پزشک قانونی : محتوایِ روزنامه ها در میزان تمیزیِ شیشه ها تاثیر گزار است .

 

هم خانه ی : شیشه نویسی |
۱۳۹۲/۰۲/۲۷  21:00

شیشه ی عمرِ اول

 

نام : سُلطان

شهرت : خیلی

شغل : شهرت

علّتِ مرگ : افتادن از روی اسب

توضیحات : سُلطان به همراه وزیر خود به کیش سفر کرده است . در لحظه ی ورود به کیش ماتِ دختری کیشوند گردیده ، حواسش پرت شده و از روی اسب به زمین افتاده است . اسب یابو بازی در آورده ، چند لگد به نقاط حساسِ سُلطان وارد کرده و جانِ ایشان را به جان آفرین تسلیم نموده است .

توضیحاتِ تکمیلی : آخرین گزارشات حاکی است دختر کیشوند به عقد وزیرِ سُلطان در آمده ، اسبِ سُلطان خرِ یکی از سربازان ایشان گردیده و سُلطان در کیش همچنان مات است .

 

پی نوشت : " شیشه ی عمر " مجموعه ای است که عکس هایش را یکی از دوستانم گرفته و به من داده تا برایشان متن بنویسم . هر کدام از عکس ها شیشه ی عمرِ یک " انسان " است ؛ و متن ها توضیحاتی است در مورد آن " انسان " . از دوست مذکور بسیار ممنونم .

اطلاع رسانی : "مژده" دوباره دلش تنگ شده است .

 

پی نوشتِ ضروری : شاید امیرِمان امروز را می دید که بانویش را پنهانی به خاک سپرد . سحر نزدیک است ؛ قرنهاست .

هم خانه ی : شیشه نویسی |
۱۳۹۲/۰۲/۱۹  23:00
www.ramesht.ir
چه بی صبرم من