شستشوی مغزی
انسان معاصر خیلی پاکیزه است.
روزی دو بار دندانهایش را می شورد .
روزی سه بار دست هایش .
هفته ای یک بار لباسهایش .
ماهی یکبار ماشینش .
سالی یکبار خانه اش .
هر شب شهرش .
و زود به زود مغزش .
همین است که یادش رفته از کجا و برای چه آمده . خاطرات بلی گفتنش را شسته اند .
همین عنوان را در کوچه های بغلی بخوانید: یادداشت های اتفاقی ( یوسف شیروانیان ) - وقتی دلم تنگ می شود (مژده شاه نعمت الهی) -بوی باران عطر خاک (باران سادات) - پرسه خیال (رضوان پری) - میثاق ( زینب حیدری)-انتهای بیراهه (فاطمه) - حرف های نزدیک ( ممول)-ترخون (مهدی زرین قلم) - پنجره ( محمد رضا) - جنوبی ترین نقطه (ساحل نشین) - من او (عطیه مسعودی) - طنز تلخ، قهوه اسپرسو (ما، ریحانه) - بی تو با تو بودن (سحر،طه) - هجوم سایه ها (یکی از بستگان خدا) - مینی تاک (هانیه) - روزهای یک من (فاطمه) - آرامش سفید (مریم) - دیوانه ای که عاقل بود (محمد مهدی) - cache(محمد اژدری) - سین عین طا -جشن بارون (نسرین) - روزهای من ( یک بنده ی خدا ) - روزگــــ شل.غم ـــــار(محمد) - پسر خاک ( ساجد ) - نامه ها (امید حق گویان ) - ما که رفتیم (محمد ) - ملکه نیمه شرقی- .:ساعت 25:. - مهدآبی (مهدی صادقی) - بوی باران یاد تو (میثم) - سردار

