شما که غریبه نیستید(یوسف)

این هفته یوسف مهمان من است . به رسم مهمان نوازی اول او را بخوانید . من هم گفته ام .

 

شما که غریبه نیستین. می گم بهتون. هیچی تغییر نکرده. فقط چای شیرین بعد غذامون از ترس اینکه سردی مون نکنه شده اسپرسو و ترک و فرانسه. چرا دروغ بگم. یادمون رفته کوکوی یاکریمای پشت پنجره را، رفتیم دنبال اینکه چی میگن. به قول معروف رفتیم دنبال پژوهش، دیگه تسبیح گفتنشونو نمی شناسیم. چرا خودمو بزنم اون راه. رفاقتا تعریفش جدید شده. به من میگه رفاقت یه استخر روش عسله تهش گه. بپا شیرجه عمقی توش نزنی. می بینی... می بینی...
شما که غریبه نیستی عشقا شدن عشقای دوروزه؛ همه شدن بادی بیلدینگ کار یا هنرمند. به قول معروف می ترکونن واسه هم؛ لاو رو. که عشق آسان نمود اول شده کاغذ دیواری! رومئو غیرتی زمونه ما اسید می پاشه تو صورت ژولیتش تا بمونه نشون عشقش.
می گم. فراموش کار شدیم. شب آرزوهامون، شب عشاق بود که گذشت. این حرفا سیری چند بابا. بهش می گم التماس دعا میری خونه خدا، میگه سوغاتی چی می خوای؟!
شما که غریبه نیستین. برامون جایزه گذاشتن؛ ... پایان ِ نامه ...
...

|
۱۳۹۰/۰۳/۲۰  21:00
www.ramesht.ir
چه بی صبرم من