عجب جادویی دارد

او که می آید همراه خود فراوان دارد توشه.

ترسو ها دست و پایشان می لرزد ٬ نفس هایشان به شماره می افتد .

نا امید ها آهی میکشند و میگویند : "بیاید ٬ هرچه زودتر بهتر." و در دل می گویند اما فعلا نه.

بی باک ها در آغوشش می گیرند به گرمی.

باز ترسوها میگویند : " ما اصلا به آمدنش فکر نمیکنیم٬دلمان می گیرد ."

عجب جادویی دارد حسش٬ غوغا به پا میکند.

من که حسش را دوست دارم.

به زندگی ام اعتبار می بخشد این حس "مرگ".

|
۱۳۸۸/۱۰/۲۱  21:00
www.ramesht.ir
چه بی صبرم من