کام

دودش را می پاشد توی هوای دفتر.

یکی یکی صدای ترکیدن سلولهای ریه اش را می شود شنید.

آنچنان کام میگیرد به گمانمان لب جوی نشسته است و دلبری شیرین سخن ... .

می گوید می خواهم ترک کنم و باز کام می گیرد .

به گمانم نیما میگوید " ترک روی موتور است"

منی که سالها موتور سوار بودم می دانم که اینچنین است.

کام میگیرد این سید ما.

|
۱۳۸۹/۰۳/۱۶  11:00
www.ramesht.ir
چه بی صبرم من